ایلیا و حضورش تو دو عروسی...ایشاالله عروسی خودت خوشگلم
به فاصله نزدیک ما دو تا عروسی دعوت بودیم اولیش پسر دایی بابا سعید و بعدی هم عروسی دختر دایی بابا سعید و شماهم با یه دست لباس توشون حضور پیدا کردی(شرمنده دیگه)
توعروسی هم که معلومه حسابی آتیش سوزوندی و به جای غذا هر دفع دو سه بشقاب شیرینی خوردیمن موندم چجوری تونستی؟!
چی دیدی تو این عکس اونوقت؟
بقیه ادامه مطلب
تاریخ 24 شهریور
ایلیا قبل از عزیمت به عروسی بیهوش شدبس که ذوق داشت بچه....
همچنان در تعجب!!!
نمای کامل
یه تیکه ناز وادا:
اینم عروسی دوم:تاریخ 18 مهر
ایلیا در حال کشف اطراف:
فتح صندلی:
بالاخره محل مورد نظر واسه خراب کاری رو پیداکرد
بله از زوایای نزدیک:
و نزدیکتر:
گل پر پر شده توسط ایلیا
به شمع های وارمر هم رحم نکرد
هیچی دیگه نتیجه اخلاقی:خب مگه مجبورین بچه ببرین عروسی هان؟؟؟
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی