اولین محرم آقا ایلیا
" السلام علیک یا اباعبدلله حسین"
پسر گلم اولین ماه محرم تو اومد ...
منو تو با هم رفتیم مصلای امام خمینی و تو مراسم شیر خواران حسین شرکت کردیم...
و شهید شدن یه کوچولوی ٦ ماهه رو به عزا نشستیم...
کوچولویی که لب تشنه شهید شد و به سوی بهشت پرواز کرد...
تو عاشورا در کربلا علی اصغر شیر خوار از تشنگی بی تاب شده بود...
حسین ع او را به میدان جنگ میبرد و او را بر دودستان خود قرار میدهد و میگوید:
از یاران و فرزندانم، کسی جز این کودک نماندهاست. نمیبینید که چگونه از تشنگی بی تاب است؟
اگر مرا رحم نمیکنید حداقل به این کودک رحم کنید...
اما عمر سعد به به حرمله دستور داد که با تیر سه شعبه کودک را بکشد...
و در حالی که حسین ع در حال صحبت بود تیری گوش تا گوش گلوی علی اصغر را درید...
حسین ع خون گلوی او را گرفت و به آسمان پاشید...
اینچنین بود داستان تلخ روز عاشورا...