بیست و دوم بهمن و یه قرار توووپ نینی سایتی!
ما امروز خونه ی یکی از دوست های مهربوونم سمانه جوون دعوت بودیم.
سمانه جون من از همین جا دوباره از زحمات بسیار زیادی که متحمل شدی(مخصوصا غذا و ترکیدگی خونه ات) تشکر میکنم...مممنووونم.
بریم ادامه ی مطلب:
اول از همه میزبان کوچولوومون : کیمیا خانووم که یکمی بی حال بود...عزیزم.
و طبق قانون لیدیز فرست:تلما خانوم مهربون و خوش قلب.
باران خانووم که رفتارش رو خیلی شبیه ایلیا دیدم.
حدیث خانووم گل:
دیبا سادات که ماشالله خیلی تپلی و جیگر بود:
و حالا پسمل عسلها:
سید بردیا:یکمی بد اخلاق ولی تو دل برو و جیگر.
سید مهدی:خوشگل و با جذبه یک مرد بسیار بزرگ!!!
آقا طاها:کلوچه عسلی...آرام و کنجکاو.
آقا فراز دانشمند:بسیااار آرام...بسیااار دانا....خیلی باحال بوود خیلی.
امیر علی 1:سرش به کار خوش بود.بازیگوش نمکی.
آقا پارسا:خوشگل و بامزه،دوست داشتنی.
رادمهر:آروم.تو دل برو.
امیر علی 2:به دنبال مامان.باهوش.قد بلند.
اینم از ایلیا به به ، به دست که حسابی آروم و خوش اخلاق بود شانس آوردم.
دسته جمعی نصفه نیمه(همینشم مردیم تا تونستیم شکار کنیم از بس وروجکن):
یه عکس چند نفره:
اینم از میز غذا(به به) عالی بووود.
خلاصه همه چی عالی بود و بهترین قرار پر نینی بود که تا حالا تجربه کردم.بازم ممنون سمانه جون.