ایلیا محمدیایلیا محمدی، تا این لحظه: 13 سال و 1 روز سن داره

ایلیا نفس مامان و بابا

اولین شب یلدای آقا ایلیا...

1390/9/30 2:30
نویسنده : فرناز فرجی
966 بازدید
اشتراک گذاری

من از شب یلدا خاطره ی خیلی خوبی دارم...

شب یلدای پارسال بود که یکی از بهترین اتفاق های دنیا واسم افتاد...

احساس تکان خوردن یه موجود کوچولو تو بدنم!!! و اون موجود نازنین تو بودی...پسرک خوشگلم...

یکسال از اون اتفاق گذشت و امسال با هم شب یلدا رو گذروندیم...

یکی از بهترین شب های یلدا...

یلدا

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (9)

مامان نوژا
10 دی 90 9:14
اولین شب یلدات مبارک عزیزم
هدی مامان مبین
10 دی 90 14:56
ایشالا هر یلدا بهترین خاطره های زندگیت اتفاق بیافته هندونههههه ناز میام میخورمت ماشالا
خاله هدي ياسمين زهرا
11 دی 90 23:37
خيلي خوشمزه اي! مامان فرناز جون امروز بعدازظهر يه خواب ديدم كه توي اون شما ايليا خوشگله رو سپرده بودين به من و رفته بودين جايي. ايليا هم يه پسر خيلي خوبي بود و همش برام ميخنديد. سه تا دندون كوچولو هم داشت كه من هي به ياسي ميگفتم نيگا دندون دراوردن كه اينقدر گريه نداره. بعدشم يه مقدار سرلاك براش (براي ايليا) درست كردم كه بخوره
ازبس اين پسمله خوشگله و نازه خوابشو ديدم

مرسی خاله ندا جونی...بوووس

مامان رانيا
13 دی 90 19:02
هندونه بدو هندونه خوشمزه داريم
مامان علي
15 دی 90 13:03
بخورمت هندونه خوشمزه من.
سپید مامان علی
18 دی 90 0:24
اولین بلندترین شب سالت مبارک ایلیا جونی هندونه ایلیا رو میخورمممممممممم
مریم 1007 - مامان سپنتا
18 دی 90 17:36
هندونه خوشمزه یلدات مبارک
متین مامی ایلیا
19 دی 90 15:38
سلام مامان فرناز، این پسر خیلی جیگره، من هر روز بهش سر میزدم و وقتی نبودین یکم نگران شدم، راستی موهاشو کوتاه کرده؟ خیلی ناناز شده عزیزززززززززززززززززززززززززززززززززززززززم