تولد یکسالگی آقا ایلیا
بالاخره روزی که یکسال منتظرش بودیم رسید...
سالروز پا گذاشتن یه فرشته ی کوچولوی خوشگل و ناز روی زمین...
تولد ایلیا کوچولوی ما...واقعا باورش سخته...باورم نمیشه یکسال گذشت...چقدر زود...چقدر زیبا...
دلم برای تک تک لحظه هاش تنگه...واسه اولین باری که دیدمت... اولین باری که بغلت کردم...
اولین باری که بهت شیر دادم...اولین باری که نگاهم به نگاهت گره خورد و دلم لرزید...
و همه ی اولین هایی که باتو تجربه کردم...وشگفت انگیز ترین تجربه ی دنیا...
مادر شدن...تو به من مادر شدن رو هدیه کردی...حسی که انگار وجود آدم رو دو تکه میکنه...
وقتی که حس میکنی دیگه یک نفر نیستی ... و چقدر زیباست این حس...
حالا بعد از یکسال...یکسالی که به نظرم شاید چند ماه بود...
اولین تولدت رو جشن گرفتیم...پسرم عاشقانه دوستت دارم...تولدت مبارک...
اینم کادوی تولدت...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی