تولد 11 ماهگی آقا ایلیا
اصلا نمیفهمم روزها چطوری میگذره و روز بروز به تولد یکسالگیت نزدیکتر میشیم.... امروز تولد ماهگردت بود ...آخرین ماهگردی که بهانه ای بود واسه کیک خریدن و دور هم بودن... خونه عمو مجید و زن عمو لیدا بودیم دلم برای این ماهگردها تنگ میشه...(شاید بازم بگیرم) من و بابا عاشقتیم نفس مایی....بوووس... اینم از کیکت( فعلا سالمه) اینم ایلیا در حال چشیدن کیک...(فکر کرده بازم میتونه بترکوندش!!!) اینم مهمونت آرش....همسایه پایینی عمو مجید اینا : ...
نویسنده :
فرناز فرجی
18:20